-
شبانه
دوشنبه 23 آذر 1383 17:21
به نو کردن ماه بر بام شدم با عقیق و سبزه و آینه داسی سرد بر آسمان گذشت که پرواز پرنده ممنوع است صنوبرها به نجوا چیزی گفتند و گزمگان به هیاهو داس بر کبوتران نهادند ماه بر نیامد. در این شعر ایجاز بیش از هر چیز خودنمایی میکند.سه سطر اول گویای انگیزه شاعر است برای کاری که به نظر میاید بیشتر مربوط به حس و حال شاعرانه و...
-
کودک در پرو
شنبه 21 آذر 1383 01:12
از آنجا که ستون پشتش خمیده است ار آنجا که کارش از فریاد گذشته است ار آنجا که گندی مهوع دارد از آنجا که ناتوانتر از آن است که بتواند زیست بیگمان نظامی نیز که سببساز این معصیت است دوامی چندان نتواند داشت از آنجا که ستون پشتش خمیده است توجیهات شما نیز راست نیست از آنجا که کارش از فریاد گذشته است با فریاد خاموشش...
-
حلقهای به گرد زمین
پنجشنبه 19 آذر 1383 18:20
اگه همه دخترای عالم دس تو دست همدیگه میذاشتن میتونستن حلقهای دور دریا بزنن. اگه همه پسرای عالم ملاح بودن، میتونستن با کشتیهاشون پـل خوشگلی رو موجا بزنن. پس اگه همه مردم عالم دست به دست هم میدادن، میتونستن حلقهای دور دنیا بزنن. پل فور (ترجمهی شاملو)
-
نظام خلقت
شنبه 14 آذر 1383 00:48
خدای عالم آفرینشو از یه دونه سیب شروع کرد، بعد درختو آفرید و آخر سر آدمو. همیشه اول میوه میاد. همیشه میگیم “سیب بابا آدم”. خدا همونجور که پشت کلهشو میخاروند پیش از اینکه دلو بیافرینه، احساساتو آفرید:“گاس میباس این جوری شروع کنم: اول دل حوّارو، بعد از اون عهد و وفارو.” خدا چندتا کشتی آفرید، بعد توفانو و دست آخر...
-
پیغام
جمعه 13 آذر 1383 00:21
دری که یکی وازش کرده دری که یکی پیشش کرده صندلیای که یکی روش نشسته گربهای که یکی نازش کرده میوهای که یکی گازش زده نامهای که یکی خونده صندلیای که یکی کنارش زده دری که یکی وازش کرده جادهای که یکی روش میدوه جنگلی که یکی ازش رد میشه رودی که یکی خودشو میندازه توش بیمارستانی که یکی توش مرده . ژاک پرهور(ترجمهی...
-
تولدم مبارک
سهشنبه 10 آذر 1383 23:57
به عنوان یک بیستودو ساله شاید عجیب باشد اگر بخواهم حسرت عمر از دست رفتهام را بخورم، ولی راستش را بخواهید این چند وقت، به شدت بهخاطر بیهوده تلف شدن 4 سال دوران دبیرستانم خودم را لعنت میکنم. گرچه در آن دوران خیلی هم درس نخواندم ولی کاش همان را هم نخواندهبودم و به جایش به مطالعهی چیزهایی پرداخته بودم که امروز...
-
ادامهی قبلی
جمعه 6 آذر 1383 20:49
پیشتر گفتم که عشق در نگاه شاملو جور متفاوتیست. چشماندازی دیگرگونه میطلبد. شعر قبلی تاحدی منظور مرا روشن میکند. به ویژه به بند اول دقت کنید.هم منظور مرا از عشق(دوست داشتن) میرساند و هم جنبهای از آن نیاز به دیگریست. گویی عشق(دوست داشتن) را میتوان با هر دیگریای (یا شاید در دیگران) بهدست آورد. عشق به انسان و نه...
-
این را بخوانید تا بعد...
جمعه 6 آذر 1383 02:43
برای زیستن دو قلب لازم است قلبی که دوست بدارد، قلبی که دوستاش بدارند قلبی که هدیه کند، قلبی که بپذیرد قلبی که بگوید، قلبی که جواب بگوید قلبی برای من، قلبی برای انسانی که من میخواهم تا انسان را در کنار خود حس کنم. دریاهای چشم تو خشکیدنیست من چشمهای زاینده میخواهم. پستانهایت ستارههای کوچک است آن سوی ستاره من...
-
دیگری
پنجشنبه 5 آذر 1383 00:48
ظلمات مطلق نابینایی. احساس مرگزای تنهایی. « -- چه ساعتیست؟(از ذهنت میگذرد) چه روزی چه ماهی از چه سالِ کدام قرنِ کدام تاریخِ کدام سیاره ؟» تک سرفهای ناگاه تنگ از کنار تو. آه، احساسِ رهاییبخشِ همچراغی! ۱/7/70(حدیث بیقراری ماهان) مگر نه این که انسان موجودیست اجتماعی. مگر نه اینکه تنها در وجود دیگری خود را باز...
-
عشق
جمعه 29 آبان 1383 19:15
در ادامهی مطلب قبل: یکی از شاهراههایی که شاملو برای رهایی از جهان نفرتخیز پیش رویمان میگذارد عشق است. بندم خود اگرچه بر پای نیست سوز سرود اسیران با من است، و امیدی خود به رهاییم ار نیست دستی هست که اشک از چشمانم میسترد، و نویدی خود اگر نیست تسلایی هست. چرا که مرا میراث محنت روزگاران تنها تسلای عشقی است که شاهین...
-
در امید
جمعه 29 آبان 1383 12:05
معجزه کن معجزه کن که معجزه تنها دستکار توست اگر دادگر باشی؛ که در این گستره گرگاناند مشتاق بردریدن بیدادگرانهی آن که دریدن نمیتواند.ــ و دادگری معجزهی نهاییست. خطابهی آسان، در امید (ترانههای کوچک غربت) این شعر شاملو را اگر دسترسی دارید حتما بخوانید.به نظر من جزو عمیقترین شعرهای اوست. موضوع اصلی شعر زیستن، چرا...
-
کلام مقدس!!!!!
جمعه 29 آبان 1383 00:26
با ما گفته بودند: «آن کلام مقدس را با شما خواهیم آموخت لیکن به خاطر آن عقوبتی جانفرسای را تحمل میبایدتان کرد.» عقوبت دشوار را چندان تاب آوردیم آری که کلام مقدسمان باری از خاطر گریخت! بند آخر شعر عقوبت از دفتر شکفتن در مه شاملو تنها در چند سطر به اعجاز فریبکاریای را نشات میدهد که گرچه از دید خودش به طور مشخص به...
-
گستردگی فکری شاملو
چهارشنبه 27 آبان 1383 12:12
هم برقرار منقل ارزیز آفتاب خاموش نیست کوره چو دیسال خاموش خود منم. مطلب از این قرار است: چیزی فسردهاست و نمیسوزد اینسال در سینه در تنم . گاهی وقتها اوضاع زمونه اونقدرها هم که ما فکر میکنیم بد نیست. اما درونمون خرابه. اون موقعست که عالم و آدم هم جمع بشن نمیتونن قانعمون کنن که مطلب از چه قرار است . * * * یکی از...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 20 مهر 1383 11:16
بعد از مدتها مکنه دوباره بنویسم. هم دلم میخواد هم وقت ندارم. یکی کمک کنه.
-
عید مردما
شنبه 12 اردیبهشت 1383 23:39
اول ماه می روز جهانی کارگر گرامی باد. امشب تو شهر چراغونه خونهی دیبا داغونه مردم ده مهمون مان با دامب و دومب به شهر میان داریه و دنبک میزنن میرقصن و میرقصونن غنچهی خندون میریزن نقل بیابون میریزن های میکشن هوی میکشن: «- شهر جای ما شد! عید مردماست، دیب گله داره دنیا مال ماست، دیب گله داره سپیدی پادشاست، دیب...
-
شعبده باز لبخند در شبکلاه درد
شنبه 12 اردیبهشت 1383 00:08
به یاد کیومرث صابری فومنی ، گلآقا -------------------------------------- کاشفان چشمه کاشفان فروتن شوکران جویندگان شادی در مجری آتشفشانها شعبدهبازان لبخند در شبکلاه درد با جاپایی ژرفتر از شادی در گذرگاه پرندگان در برابر تندر میایستند خانه را روشن میکنند و میمیرند .
-
هنر اجتماعی
پنجشنبه 10 اردیبهشت 1383 00:40
من برای روسبیان و برهنگان مینویسم برای مسلولین و خاکستر نشینان برای آنان که بر خاک سرد امیدوارند و برای آنان که دیگر به آسمان امید ندارند * * * “ هنر را من همیشه چنین تعریف کردهام:«طبیعت، به اضافهی انسان».” “ نویسنده، شاعر، بالرین، آهنگساز، هنرپیشه، عکاس، ... همیشه باید در کار آموختن باشد و گنجینهی ذهن خود را از...
-
هجرانی
یکشنبه 6 اردیبهشت 1383 00:49
سلام. سال نو ( هر چند دیر ) مبارک. نمیدونم چرا چهارماه چیزی ننوشتم. بعد از توفیق اجباری تعطیلی بلاگ اسکای یه ذره فرصت گیر نیومد، یه ذره تنبلی کردم، یه ذره...،خلاصه یه چند تا یهذره باعث شد که این همه وقت خیل عظیم علاقهمندانم رو حسرت به دل بذارم.( پپسی اضافه کسی نداره ) تو این مدت یه اتفاق خیلی مهم راجع به شاملو...
-
با چشمها (۱)
سهشنبه 9 دی 1382 08:49
شاملو شعری دارد به نام با چشمها که به نظر من از لحاظ ساختار؛ مفهوم و یکپارچگی یکی از زیباترین شعرهای شاملو (یا شاید ادبیات ایران) است که هر بار میخوانیش میبینی تطابق کاملی با زندگی جوامع انسانی دارد. این شعر را تا دو سه روز آینده بخوانید چون که طولانیست و نمیشود در وبلاگ نوشت. سپس در مورد آن بیشتر صحبت میکنم....
-
زمین را انعطافی نبود . . .
شنبه 6 دی 1382 19:54
جهان به تمامی: زمین و زمان به تمامی و آسمان به تمامی. و آنگاه سکوتِ مقدسِ خورشید بشسته روی بر سجادهی خاک، و درنگِ سنگینِ ساتورِ خونین در قربانگاهِ بیداعیهی فلق. درنگ ساتور خونین و نزولِ لختا لختِ تاریکی چون خواب، چونان لغزش خاکستریی خوابی بیگاه بر خاک. (طرح بارانی،درآستانه) . . . به ساعت پنج صبح. نمیدونم اون...
-
انسان
جمعه 5 دی 1382 01:00
انسان دشوارییِ وظیفه است. * در یکی از یادداشتهای اولم نوشتم که میخواهم با شاملوی شاعر و مترجم و ... به شاملوی انسان برسم. امروز دوستی پرسید که “پس کو شاملوی انسان؟! اینها که همهاش شد آوای کناری و درونی و...! ” با خودم فکر کردم شاید نوشتن طولانی مدت راجع به شعر سپید خسته کننده باشه ( گرچه هنوز خیلی چیزها را دراین...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 30 آذر 1382 19:44
اگر که بیهده زیباست شب برای چه زیباست شب؟ برای که زیباست؟ شب یلداتون مبارک. جهان را بنگر سراسر که به رخت رخوت خواب خراب خود از خویش بیگانه است. (هجرانی؛شب ایرانشهر؛ترانههای کوچک غربت) سین هفتم سیب سرخیست حسرتا که مرا نصیب از این سفرهی سنت سروری نیست. (هجرانی؛ترانههای کوچک غربت) تکرار مسلسلوار آواها (واج آرایی) در...
-
دیدم آنان را . . .
سهشنبه 25 آذر 1382 08:56
دیدم آن ان را بیشمار ان که دل از همه سودایی عری ان کرده بودند تا انس ان یت را از آن علمی کنند ـ و در پس آن به هر آن چه انس ان ی است تف میکردند! دیدم آن ان را بیشمار ان و انگیزههای عداوتش ان چند ان ابله ان ه بود که مردگ ان عرصهی جنگ را از خنده بیتاب میکرد. (آیدا در آینه؛ ص ۵۸) یک نمونه از شاهکارهای زبانی شاملو...
-
یه تریپ آواشناسی
جمعه 21 آذر 1382 01:14
سر کلاس آواشناسی به نکتهای برخوردم که فکر میکنم در بررسی شعر سپید باید به نوعی جایگاهی برای آن پیدا کرد. شاید بدانید که در آواشناسی عناصری وجود دارند به نام عناصر زبر زنجیری . این عناصر در تعیین معنای کلمات و جملات نقش بهسزایی دارند. برای مثال تکیه ( stress ) در زبان انگلیسی نقشی فوقالعاده مهم دارد و در صورت...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 19 آذر 1382 00:41
هم آوایی بسیاری از کلماتی که در ظاهر هیچ رابطهای با هم ندارند و هیچگاه ـ البته با توجه به ذهنیت اشتباه ما ـ نمیتوانند به عنوان قافیه در شعر مورد استفاده قرار گیرند، از نظر آوایی دارای آهنگ یکسانی هستند یا میتوانیم بگوییم که با یکدیگر هموزناند. مثلا فریاد و پرواز در شعر زیر: در یکی فریاد زیستن ـ [پرواز عصیانی...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 14 آذر 1382 23:51
آهنگ درونی صدایی بودم من ـ شکل ی میان اشکالـ و معنایی یافتم. (ابراهیم در آتش) هستی بر سطح میگذشت غریبانه موجوار دادش در جیب و بیدادش بر کف که ناموس و قانون است این. (پدران و فرزندان) آهنگ درونی نوعی قافیه یا ردیف یا به طور کلی نوعی همآوایی واژگان در درون سطور یک شعر است. آهنگ درونی را میتوانیم در شعرهای کهن هم...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 11 آذر 1382 09:42
بیست سال پیش در چنین روزی از مادر زادم. * * * جخ امروز از مادر نزادهام نه عمر جهان بر من گذشته است. نزدیکترین خاطرهام خاطرهی قرنهاست. بارها به خونمان کشیدند به یاد آر . . . به یاد آر تاریخ ما بیقراری بود نه باوری نه وطنی نه جخ امروز از مادر نزادهام . ******************************************************** آهنگ...
-
شاملو و شعر سپید
شنبه 8 آذر 1382 05:43
شعر سپید(۲) شب با گلوی خونین خوانده است دیرگاه. دریا نشسته سرد. یک شاخه در سیاهی جنگل به سوی نور فریاد میکشد. (بـاغ آیـنه) در این شعر نمیتوانید هیچ اثری از قافیه یا وزن پیدا کنید. حتی تعداد کلمات و هجاها هم از فرمول خاصی پیروی نمیکنند. با این همه چیزی در این قطعه وجود دارد که ما را وامیدارد به آن نگوییم نثر. این...
-
شاملو و شعر سپید
پنجشنبه 6 آذر 1382 09:58
شعر سپید (۱) فکر میکنم همه کم و بیش میدونید که شاملو به عنوان پدر شعر سپید ایران مطرحه و شعر سپید هم شعریست که از بند وزن عروضی و قافیه رها شده باشه. لابد هر از چند گاهی هم نظریات این چنینی به گوشتون خورده که: * در ادبیات امروز شعر از تمام قید و بندها رهاست. * هر جوشش ادبی که به هر شکلی از دل فرد ( حالا شاعر باشد...
-
انتخاب
سهشنبه 4 آذر 1382 06:49
شاملو؟ کدام را میگویی؟ نمیدونم از کدوم شاملو باید شروع کرد؟ شاملوی شاعر، شاملوی مترجم، شاملوی روزنامه نگار و یا ... و نمیدونم پیش از همه کدوم آثارش رو باید بررسی کرد؟ شعرهای سپید، داستانهای کودکان، ترجمهها، سخنرانیهای بحثانگیز، یا... اما میدونم که در پس پشت تمام این شاملوها یک شاملوی زیبا و یکتا وجود دارد که...