به عنوان یک بیستودو ساله شاید عجیب باشد اگر بخواهم حسرت عمر از دست رفتهام را بخورم، ولی راستش را بخواهید این چند وقت، به شدت بهخاطر بیهوده تلف شدن 4 سال دوران دبیرستانم خودم را لعنت میکنم. گرچه در آن دوران خیلی هم درس نخواندم ولی کاش همان را هم نخواندهبودم و به جایش به مطالعهی چیزهایی پرداخته بودم که امروز دربهدر دنبال وقت برای خواندنشان میگردم. ما که بچه بودیم،کاش پدر و مادرهایمان عقلشان رسیده بود
…بگذریم
…پارسال نوشتم، امسال هم مینویسم و فکر میکنم که باید همیشه به یاد داشته باشم که:
جخ امروز از مادر نزادهام
نه،
عمر جهان بر من گذشتهاست
…
گذشته ها گذشته آینده هنوز نیامده پس زمان حال را غنیمت بشمار...
ده بار تولدت مبارک تا امروز ... بابا اون پٌستِ لعنتیه سال 91 رو که در آینه گذاشتی و یکاریش بکن .... یه برنامهی هاراگیری می ذاریم ... ولی اونو یکاریش بکن باور کن هیشکی این روزها خوشحال نیست ... مرگ جزیی از آرزوی بیشتر آدمها شده ولی نباید عادی و همه گیر و مٌسریش کرد ... :(