... کاوه در آستـانه

غوطه در خودم و شعرهای احمد شاملو

... کاوه در آستـانه

غوطه در خودم و شعرهای احمد شاملو

زنده­گی

زندگی شوخی نیست

جدی بگیرش

                کاری که فی­المثل یکی سنجاب می­کند

بی­این که از بیرون و آن سو تَرک انتظاری داشته باشد.

تو را جز زیستن کاری نخواهد بود.

 

زندگی شوخی نیست

جدی بگیرش

اما بدان اندازه جدی که

تکیه کرده به دیوار فی­المثل، دست بسته

یا با جامه­ی سفید و عینکی بزرگ در آزمایشگاهی

بمیری تا دیگر آدمیان بزیند،

آدمیانی که حتی چهره­شان را ندیده­ای؛

و بمیری در آن حال که می­دانی

هیچ چیز زیباتر، هیچ چیز واقعی­تر از زنده­گی نیست.

 

جدیش می­گیری

اما بدان اندازه جدی

که به هفتاد سالگی فی­المثل، زیتون بُنی چند نشا کنی

نه بدین نیت که برای فرزندانت بماند

بل بدان جهت که در عین وحشت از مردن به مرگ باور نداری

بل بدان جهت که در ترازو کفه­ی زنده­گی سنگین­تر است.

 

                                                                       (ناظم حکمت، ت: شاملو)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد