... کاوه در آستـانه

غوطه در خودم و شعرهای احمد شاملو

... کاوه در آستـانه

غوطه در خودم و شعرهای احمد شاملو

شدن

نه

تو را برنتراشیده­ام از حسرت­های خویش:

پارینه­تر از سنگ

تردتر از ساقه­ی تازه­روی یکی علف.

 

تو را برنکشیده­ام از خشم خویش:

ناتوانی خرد

               از برآمدن،

گر کشیدن

             در مجمر بی­تابی.

 

تو را برنسخته­ام به وزنه­ی اندوه خویش:

پر کاهی

           در کفّه­ی حرمان،

کوه

     در سنجش بی­هودگی.

 

*

 

تو را برگزیده­ام

رغمارغم بی­داد.

گفتی دوستت می­دارم

و قاعده دیگر شد.

 

کفایت مکن ای فرمان «شدن»،

مکرر شو

مکرر شو!

 

                        (شبانه، ترانه­های کوچک غربت)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد