دیگر جا نیست
قلبات پر از اندوه است.
می ترسی _ به تو بگویم _ تو از زندهگی میترسی
از مرگ بیش از زندهگی
از عشق بیش از هر دو میترسی.
به تاریکی نگاه میکنی
از وحشت میلرزی
و مرا در کنار خود
از یاد
میبری.
(به تو بگویم، هوای تازه)