گاه آرزو میکنم که زورقی باشم برای تو
تا بدانجا برمت که میخواهی
زورقی توانا
به تحمل باری که بر دوش داری،
زورقی که هیچگاه واژگون نشود
هر اندازه که ناآرام باشی
یا متلاطم باشد
دریایی که در آن میرانی.
(مارگوت بیکل؛ ت: شاملو)
کاوه جان فکر میکنم یه کوچولو از شعرو جا انداختیاون جا که میگه دریای دلت متلاطم باشد
یه تشابه شعری من رو به بلاگت کشوندمجموعه با ارزشی جمع کردیقشنگهباز هم میامبه ما سر بزن
کاوه جان فکر میکنم یه کوچولو از شعرو جا انداختی
اون جا که میگه دریای دلت متلاطم باشد
یه تشابه شعری من رو به بلاگت کشوند
مجموعه با ارزشی جمع کردی
قشنگه
باز هم میام
به ما سر بزن