کاش دلتنگی نیز نام کوچکی داشت
تا به جاناش میخواندی:
نام کوچکی
تا به مهر آوازش میدادی،
همچون مرگ
که نام کوچک زندگیست
و بر سکوب وداعاش به زبان میآوردی
هنگامی که قطاربان
آخرین سوتاش را بدمد
و فانوس سبز به صدا درآید:
نامی به کوتاهی آهی
که در غوغای آهنگین غلتیدن سنگین پولاد بر پولاد
به لب جُنبهیی بدل میشود:
به کلامی گفته و ناشنیده انگاشته
یا ناگفتهیی شنیده پنداشته.
(یک مایه در دو مقام، مدایح بیصله)
نام کوچک دلتنگی عشق است .